عکس پروفایل های خاص از گرگ وحشی تنها با متن به همراه عکس گرگ و ماه برای پس زمینه گوشی و موبایل را مشاهده میکنید
اینجا در دنیای من
گرگ ها هم افسردگی مفرط گرفته اند
دیگر گوسفند نمی درند
به نی چوپان دل می سپارند
و گریه می کنند
ماهی ها گریه شان دیده نمی شود
گرگ ها خوابیدنشان
عقاب ها سقوطشان
و انسان ها درونشان
پایانى براى قصه ها نیست
نه بره ها گرگ تنها میشوند،
نه گرگها سیر
خسته ام از جنس قلابى آدم ها
دار میزنم خاطرات کسى را که مرا آزرده
حالم خوب است
اما گذشته ام درد میکند
گرگ ها هم بامحبت رام میشوند
افسوس
تنها موجودی که با محبت هار میشود
انسان است
از نظر انسان ها
سگ ها حیواناتی با وفا و مفید هستند
ولی از نظر گرگ ها
سگ ها، گرگ هایی بودند
که تن به بردگی داده اند
تا در آسایش و رفاه زندگی کنند
با چشم هایش حرف می زند
با من باید زبان گرگ ها را بیاموزم …
بگذار کفتارها برای خود حکمرانی خیالی کنند
نمیدانند سکوت گرگ تنها آغاز یک فاجعه است
گرگ ها نیز در ذهن من
دچار دوگانگی شده اند
نمی دانند بِدَرند یا دَریدِه شوند
گرگ ها از شعله های آتش می ترسند
و من آنقدر دوستت دارم
که گاهی
به آتش زدن ات فکر می کنم
هیچ آهویی از روی شانسِ بد
طعمه گرگ ها نمیشه …
در حقیقت گرگ ها شکار خود را
با توجه به ضعیف بودنِ آهو انتخاب می کنند
و اگه احیاناً از کسی ضربه می خورید …
دیگران رو مقصر ندونید
ریشه مشکلات رو در خودتون بیابید …!
گوسفندان تمام عمر از گرگ می ترسیدند
اما در نهایت
این چوپان بود که آن ها را سر برید
نزدیکان شما میتوانند
بدترین دشمن شما باشند …
این روز ها دوره ،دوره گرگ هاست
مهربان که باشی می پندارند دشمنی ؛
گرگ که باشی خیالشان راحت می شود؛
که از خودشانی
ما تاوان گرگ نبودنمان را می دهیم
تنهایی ما را
گرگ ها بفهمند بهتر است
تا آدم های گرگ صفت
چرا که گرگ ها بره ها را می درند
و این جماعت باور ما را …
گرگ روزگار بودم
شغال ها هم جرات رویارویی با مرا نداشتند
حال که توبه کرده ام
آهوها هم برایم خط و نشان میکشند
درست است که ما توبه کرده و رفته ایم
اما به آهوها بگویید از قلمرو ما درست عبور کنند
مگر نمیدانند که توبه گرگ مرگ است.
وقتی سگ ها در بیابان از گرگ ها رشوه میگیرند
و مترسک ها در مزارع با کلاغ ها تبانی میکنند
از وفاداری آدم ها چه انتظاری میتوان داشت
نیستی رفیق
از زور تنهایی قاطی گرگ ها شدم
دیگر وقتی دلم میگیرد گریه نمیکنم
بر بلندترین قله زوزه پر درد میکشم
شاید صدایش به گوش آنهایی برسد
که میگویند گرگ ها دل ندارند
گرگ به گله خیره مانده بود
پرسیدم:
مگر گرگ ها هم فکر می کنند
گفت: عاشق بره ای شده ام
نمی دانم آبروی ذاتم را ببرم
یا شکارچی عشقم باشم
گرگ شده اند اینروزها
کافی است سر به زیر باشی
با بره اشتباهت میگیرند
خیز برمیدارند برای دریدنت
گرگهایی این حوالی
از سرما زوزه میکشند
و تو با تمام سادگیت
برایشان شال و کلاه میبافی
یک شب
بی سرو صدا…
تورا میدرند تا اثبات کنند
ذات گرگ درندگی و وحشی صفتی است !
حکایت ما آدم ها
همان دل رحمی و اعتماد بیجاست
هیچ مترسکی را
شبیه گرگ نساختند
شبیه پلنگ یا خرس و نساختند
به گمانم
ترسناک تر از آدمیزاد نیافته اند مترسک سازها