در این پست از سایت فوتوگرافد به مناسبت شب قدر مجموعهای از اشعار شاعران نامی ایرانی را جمعآوری کردهایم. امیدواریم در این شبها ما را از دعای خیرتان محروم نکنید.
شب قدر :
حضرت مولانا از شاعرانی است که بارها به این مهم توجه داشته است و در یکی از اشعارش، شب قدر را شب احیا و شبزندهداری میداند و چنین میسراید:
مهمان توام ای جان زنهار مخسب امشب
ای جان و دل مهمان زنهار مخسب امشبروی تو چو بدر آمد امشب شب قدر آمد
ای شاه همه خوبان زنهار مخسب امشبای سرو دو صد بستان آرام دل مستان
بردی دل و جان بستان زنهار مخسب امشبای باغ خوش خندان بی تو دو جهان زندان
آنی تو و صد چندان زنهار مخسب امشبمولانا همچنین شب قدر را شب طهارت و رهایی از پلیدیها میخواند:
اى مه عید روى تو، اى شب قدر موى تو
چون برسم به جوى تو، پاک شود پلید منمولانا البته شعر بلند دیگری هم در همین موضوع دارد و اینگونه میسراید:
امشب عجبست اى جان گر خواب رهى یابد
وان چشم کجا خسپد کو چون تو شهى یابداى عاشق خوش مذهب زنهار مخسب امشب
کان یار بهانه جو بر تو گنهى یابدمن بنده آن عاشق کو نر بود و صادق
کز چستى و شبخیزى از مه کلهى یابددر خدمت شه باشد شب همره مه باشد
تا از ملاء اعلا چون مه سپهى یابدبر زلف شب آن غازى چون دلو رسن بازى
آموخت که یوسف را در قعر چهى یابدآن اشتر بیچاره نومید شدست از جو
می گردد در خرمن تا مشت کهى یابدبالش چو نمی یابد از اطلس روى تو
باشد ز شب قدرت سال سیهى یابدزان نعل تو در آتش کردند در این سودا
تا هر دل سودایى در خود شرهى یابد.این شاعر برجسته قرن هفتم در ادامه همین شعر، شب قدر را شب خاموشی، خدمت و شیدا شدن دلهای خداجو برمیشمرد:
امشب شب قدر آمد خاموش شو و خدمت کن
تا هر دل اللهى ز الله ولهى یابداندر پى خورشیدش شب رو پى امیدش
تا ماه بلند تو با مه شبهى یابد.و اما این شعر مولانا هم، شعری شگرف در مفهوم شب قدر است:
حق شب قدرست در شبها نهان
تا کند جان هر شبى را امتحاننه همه شبها بود قدر اى جوان
نه همه شبها بود خالى از آنسعدی نیز از شاعرانی است که به این عنوان، توجه دارد و در شعری، درک شب قدر را با روزهداری پیوند میزند:
اى دوست روزهاى تنعم به روزه باش
باشد که در افتد شب قدر وصال دوست🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
و اما شب قدر در شعر لسان الغیب، حافظ شیرازی نیز جلوهگر است:
آن شب قدری که گویند اهل خلوت امشب است
یا رب این تاثیر دولت از کدامین کوکب استتا به گیسوی تو دستِ ناسزایان کم رسد
هر دلی ازحلقهای، در ذکر یا رب یا رب است
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
حافظ همچنین در این غزل زیبا، عنوان شب قدر را با صبوحی و سرخوشی معنوی پیوند داده است:
در شب قدر ار صبوحی کردهام عیبم مکن
سرخوش آمد یار و جامی بر کنار طاق بودشعر حافظ در زمان آدم اندر باغ خلد
دفتر نسرین و گل را زینت اوراق بودحضرت حافظ همچنین با وامگیری از آخرین آیه مبارکه سوره قدر میسراید:
شب قدر است و طی شد نامهی هجر
سلام فیه حتی مطلع الفجراز او همچنین میخوانیم:
دوش وقت سحر از غصه نجاتم دادند
و اندر آن ظلمت شب آب حیاتم دادندچه مبارک سحری بود و چه فرخنده شبی
آن شب قدر که این تازه براتم دادندو اکنون شعری میخوانیم از محمدخلیل مذئب درباره شب قدر:
شب قدر است امشب مست مستم ای خدا با تو
شدم تا مست دانستم که هستم ای خدا با تودر این خلوت تو من یا من تو، انصاف از تو میخواهم
تو با من مست یا من مست هستم ای خدا با تومخواه از من که هرگز راه عقل و عافیت پویم
که من دیوانه از روز الستم ای خدا با تودویدم سالها اما به دور افتادم از کویات
چو افتادم ز پا در خود نشستم ای خدا با توسر از خاک زمین تا برگرفتم عشق ورزیدم
ولی آزاد از هر بند و بستم ای خدا با توتو هرجا جلوه کردی من تو را دیدم پرستیدم
به هر صورت جمالی میپرستم ای خدا با تو
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
محمدعلی ساکی نیز از شاعرانی است که در این مفهوم شعری دارد و شب قدر را، شب توبه و بازگشت معرفی میکند:
ای غافر مستعان ذوالعرش بصیر
با شوق به سویت آمدم، اما دیرسوگند تو را به حق اولاد علی
در این شب قدر توبهام را بپذیرو اکنون شعری از علیرضا قزوه را با هم مرور میکنیم:
چه شبهایی که پرپر شد چه روزانی که شب کردم
نه عبرت را فراخواندم نه غفلت را ادب کردمبرات من شبی آمد که در آیینه لرزیدم
شب قدرم همان شب شد که در زلف تو تب کردمشب تنهایی دل بود؛ چرخیدم؛ غزل گفتم
شب افتادن جان بود رقصیدم؛ طرب کردم
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
مرتضی امیری اسفندقه نیز شعری زیبا و مناجات گونه در مفهوم شب قدر دارد و این شب را، شب تقسیم زندگی و درخواست بندگی و باز شدن درهای معنوی به روی انسان میداند:
روزههایم اگرچه معیوب است
رمضان است و حال من خوب استرمضان است و من زلالم باز
صاحب روزی حلالم بازمیزند موج بیکران در من
پهنه در پهنه آسمان در منچشمهایم ندیدنی را دید
رمضان است و من پُر از خورشیدالفتی پاک با سحر دارم
تشنهی لحظههای افطارمرمضان است و گفتنم هوس است
راز از تو شنفتنم هوس استاز تو ای با من آشنا! از تو
از تو ای مهربان خدا! از توای خدایی که جود آوردی
از عدم در وجود آوردیای خدایی که هستیام دادی
حرمت حق پرستیام دادیای سوال مرا همیشه جواب
ای سبب! ای مسبب! ای اسباب!پیش پایم همیشه روشن باش
با تو ام من، تو نیز با من باشدر نگاهم گناه میجوشد
تو نپوشی کسی نمیپوشدبا من ای مهربان، مدارا کن
گره از کار بستهام وا کنرمضان است و زندهام، هستم
گفتگو با تو دارم و مستممستم از شربت و شرابی ناب
صمغ خورشید و شیرهی مهتاباز شرابی که قسمت من بود
مثل من بود، صاف و روشن بوداز شرابی شبیه آزادی
لطف کردی خودت فرستادیاز شرابی که درد میافزود
نه زمینی، نه آسمانی بودرمضان است و ماه نیمهی بدر
شب تقسیم زندگی، شب قدرشب قدر است و من همان تنها
دورم از هی هی و هیاهوهانیست قرآن برابرم امشب
دست مولاست بر سرم امشبای خدای بزرگ بندهنواز
خالق خلسههای راز و نیازاولین اشتیاق شوق انگیز
آخرین شوق اشتیاق آمیزمیچکد شور تو در آوایم
میزنی موج در دعاهایمهایِ تو هویِ من مرا دریاب
خستهام، خسته، ای خدا دریابشب قدر است و میکنی تقسیم
برسان سهم دوستان یتیمسهم من چیست؟ بندگی کردن
پاک و پاکیزه زندگی کردنبار من ای یگانه سنگین است
سبُکم کن که سهمِ من این استشب احیا تو با منی آری
من بخوابم اگر، تو بیداریلطف داری به دست کوتاهم
می دهی آنچه را که میخواهمای خدا ای خدای پنهان، فاش
هم در اینجا تو را ببینم کاشتا بمیرم زلال و دل بیدار
مرگ من را بدست من بسپاربسپارش به من به آگاهی
تا بمیرم چنان که میخواهیبعد یک عمر خون دل خوردن
مطلع کن مرا شب مردنای خدا ای خدای نومیدان
زندهی تا همیشه جاویدانای سزاوار گریه و خنده
مهربان هماره بخشندهپاکبازم اگر چه گمراهم
از تو غیر از تو را نمیخواهمبار تشویش از دلم بردار
وَ قِنا ربّنا عذاب النّارشب قدر است و من چنین بیتاب
اِفتَتِح یا مُفَتِّحَ الابواب.
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
و اما محمد فردوسی در شعر خود، شب قدر را شب بخشش معرفی میکند:
امشب ای خالق یکتا همه را میبخشی
در شب قدر، خدایا همه را میبخشیای کریمی که همه ریزه خورخوان تواند
سفرهات هست مهیّا همه را میبخشیگر چه ما غرق گناهیم ولی از سر لطف
میکنی باز مدارا همه را میبخشیبه علی، احمد و زهرا، به حسین و به حسن
تو، به این حُرمت اَسما همه را میبخشیمِهر و کینه دو پر و بال عروج دل ماست
به تولّی و تبرّی همه را میبخشیشیعهی حیدر و آتش … چقَدَر بیمعناست
مطمئنّم که به مولا همه را میبخشیدست خالی نرود هیچ کسی از اینجا
تو در این لیلهی احیا همه را میبخشیآن قدر لطف و عنایت به همه داری که
نه فقط اهل دعا را همه را میبخشییک نفر گر که دعایش به اجابت برسد
شک ندارم که تو یکجا همه را میبخشیبه خدایی تو سوگند که در وقت سحر
وسط گریه و نجوا همه را میبخشیپر توبه بده تا سوی تو پرواز کنم
تا ببینم که چه زیبا همه را میبخشیمن زمین خوردهام امّا نه شبیه عبّاس
به زمین خوردن سقّا همه را میبخشی🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
و اکنون نوبت این شعر زیبا از علیرضا بدیع است که اگرچه عنوان شب قدر در آن نیامده است، اما کاملا در حال و هوای این شب نورانی است:
رنگ دنیا را گرفتم، از خودم شرمندهام
شیشه ی عطرم ولی از بوی بد آکندهامکم نخواهد کرد اشکم چیزی از بار گناه
من که خود آگاهم از سنگینی پروندهامدشمنی حاجت روا شد، ای بخُشکد اشک من
دوستی رنجیده شد، ای وا بماند خندهامبازگشتم تا ببندی بالهایم را به شوق
بارالها! باز کن در را به رویم … بندهام!
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
و اما در شعری جدید از محسن زعفرانیه که با حال و هوای نصرت و یاری مسلمانان و مدافعان حرم سروده شده است، میخوانیم:
در شب قدر که دل پاک و معطر گردد
قلبم از نور خداوند منور گرددبه اجابت برسد حاجت مظلومان و
دل ما مقصد الطاف مکرر گرددکوری چشم همه داعشیان
مرگ و نابودی کفار مقرر گرددیک شب جمعه به منظور دفاع از حرمین
سفر کرب و بلا باز میسر گرددمن هم از حضرت حق خواسته ام تا مرگم
در جوار حرمت کاش مقدر گردد
🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑🛑
اینگونه است که در این شب مبارک و استثنایی، باید رو به درگاه پروردگار یکتا آورد و با تمسک به حبل متین ثقلین، چنین به خود نهیب زد که:
شاید اجل تو در کمینت باشد
شاید لحظات واپسینت باشدپس قدر بدان، برای خود کاری کن
شاید شب قدر آخرینت باشد